
مانگای همونکلوس
ویژگیهای محصول
✨ اخوی، این همونکولوسه یا زخم کاری پیشانی تفکر؟ ✨
اخوی جان... ما گفتیم خودشناسی خوبه، گفتیم عرفان آینهی درونه، گفتیم گاهی باید با سایههات روبرو شی... ولی دیگه با مته به پیشونیت حمله نکن!
برادر من، این بشر (قهرمان داستان) بهجای اینکه بره مشاوره، یقهی روانکاو رو بگیره، یا یه سفر درونی بره هند، اومده وسط شهر با یه سوراخ تو جمجمهاش راه میره و میگه «اینا همونکولوسن!»
یعنی چی؟ یعنی تصویرهای فاسد، نمادهای درونی، اختلالات روانی یا شاید تجسم ترسهای سرکوبشده...
ببین اخوی، مانگای Homunculus رو که بخونی، حس میکنی داری توی ناخودآگاه یونگ و زیگموند فروید قدم میزنی، اونم با چراغقوهای که با باطری ترس روشن شده! هر آدمی که قهرمان میبینه، یه چهره عجیب داره: یکی شیشهیه، یکی آبکی، یکی یه مشت زبالهس، اون یکی یه نوزاد گنده چسبیده به سرشه!
خب حالا سؤال ما اینه:
اخوی، اگه هرکیو ببینی یه همونکولوس تو سرشه، شاید وقتشه بری یه نگاه به خودت بندازی.
نکنه خودت اون موجودی که ترسناکهای؟ نکنه داری از خودت فرار میکنی؟
نکنه اون سوراخ پیشونی فقط یه بهونهس برای اینکه مسئولیت زندگیتو بندازی گردن "نیروهای تاریک"؟
و تازه...
اون سوراخ که به خیال خودت راهیه به سوی چشم سوم، بیشتر شبیه در خروجی مغزه تا ورودی نور.
تو هم مثل خیلی از ما، دنبال معنایی، ولی راهو اشتباهی رفتی.
بعضیا با کتاب، بعضیا با دعا، بعضیا با رواندرمانی...
ولی تو با دریل رفتی!
خدا قوت، اخوی.
نتیجهگیری اخویطور:
ما گفتیم خودتو بشناس، نه اینکه خودتو سوراخ کن.
اون چیزی که میخوای توی اعماق مغزت نیست، توی آینهست. فقط جرئت نگاه کردن میخواد.


